دیدار زلنسکی و ترامپ که تصور می‌شد با پیش‌شرط ترامپ، به امضای توافق واگذاری معادن فلزات کمیاب اوکراین به امریکا ختم می‌شود، به نشستی سیرک‌گونه که در مقابل اصحاب رسانه، باج‌خواهی مافیایی را به نمایش گذاشتند، تبدیل شد.
ظاهر قضیه این است که زلنسکی در قبال واگذاری معادن خواستار ضمانت است ولی آنچه برای ترامپ اهمیت ندارد، این است که بعد از دریافت معادن یا آتش‌بس، هر اتفاقی در اوکراین، بی‌اهمیت است. البته اروپا که از همان ابتدا، گروگان امریکا و دشمن تاریخی انگلیسی‌ها با روسیه در جنگ اوکراین شد، وارد باتلاق شده و اکنون باید هزینه دشمنی پادشاهی‌های انگلیس‌محور را بدهد. اکنون هم اقتصاد و امنیت اروپا در مرز بحران است و هم اینکه با آنچه در سیرک کاخ سفید شاهد بودیم، امریکای ترامپ نه تنها در مذاکرات با روسیه و بحث اوکراین، بلکه در مسئله ناتو نیز اروپا را تنبیه خواهد کرد. دلیل رفتار زلنسکی در دیدار با ترامپ، حمایت جدی اروپا از وی بود که در بروکسل و نشست سران ابراز داشته که نمی‌توانند ترامپ را در جایگاه پادشاه ببینند. به همین سبب رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ضمن حمایت مطلق از اوکراین، جهان آزاد را نیازمند رهبر جدیدی می‌داند و از ترامپ مأیوس شده‌است.
این شرایط تنش آمیز و شکاف اروپایی‌ها با امریکا، اگرچه می‌تواند مسیر مذاکرات پوتین و ترامپ را کوتاه کند ولی به بحران امنیتی اوکراین پایان نمی‌دهد. اروپا اصرار دارد که روسیه دشمن آنهاست و ترامپ هیچ اعتقادی به دشمنی‌ورزی با روسیه ندارد. شاید نگاه محتاط پوتین در مورد چشم‌انداز مذاکرات و دستیابی به راه‌حل نهایی، ناظر به همین پیچیدگی‌هایی است که بر مسئله اوکراین و بازیگران آن حاکم است. نمی‌توان گمانه‌زنی شفافی از دوره زمانی تنش اروپا و روسیه بیان کرد ولی آنچه از هم اکنون روشن است اینکه مسیر و رویکرد ترامپ و امریکا، با گزینه‌های اروپا فاصله دارد، که اگر با ترامپ همراه نشوند، سرعت شکل‌گیری جهان چندقطبی افزایش می‌یابد. البته همراه شدن اروپا و ترامپ، فقط می‌تواند بر میزان هزینه‌های دوستی آنها با امریکا بیفزاید. سرنوشت ناتو نیز در گرو نوع تعامل اروپا و ترامپ است و پایان ناتو، هزینه‌های نظامی و دفاعی را در بخش مهمی از کشور‌های جهان افزایش خواهد داد. اصرار اروپا بر دشمنی با روسیه، فقط فرصت کامل شدن تسلط روسیه بر شرق اوکراین را فراهم می‌کند و هرگونه تغییر در شتاب جنگی در اوکراین، گستره وسیعی از اروپا را به مرز‌های ویرانی و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای نزدیک‌تر و کابوس جنگ جهانی سوم را جدی‌تر خواهد کرد. این روند از جنگ و تنش‌ها، نظام‌های منطقه‌ای در اروپا یا نظم جهانی را تحت تأثیر قرار داده و جایگاه و موقعیت بسیاری از بازیگران را با تغییرات جدی مواجه می‌کند. این تصویر از تعامل امریکا و اروپا و چالش‌ها و نگرانی‌هایی که در پیش دارند، رفتار امریکا را در غرب آسیا محتاط‌تر می‌کند.
